محل تبلیغات شما



اجازه ازدواج مجدد: اجازه قانون به مرد برای خیانت به همسر

پاکدامنی : هدیه خداوند به بشر برای دوران پیری

خدا: واجب الوجودی که با اینکه از او نمی ترسیم ، دوست داریم دیگران از او بترسند

دیوانه : آدمی که به هر چه می گوید اعتقاد دارد

سرنوشت : دادگاهی که ما را از همه گناهان و اشتباهاتمان تبرئه می کند

فکر : چیزی است شبیه ناخن که باید هر چند وقت یک بار آن را کوتاه کرد زیرا میکروب زیر آن جمع می شود

زن : موجودی است که بدون فکر حرف می زند ، بر خلاف مرد که بدون فکر عمل می کند

عرف : سعی جامعه در فضیلت وانمود دادن اشتباهات گذشتگان که توان اصلاح آن را ندارد.

فضیلت : عتیقه معنوی ، کالای با ارزشی که به دلیل با ارزش بودن ، معمولاً در پستو نگهداری می شود و کسی از آن استفاده نمی کند.

آقازاده: استثنا در خلقت

اخلاق : علمی است که به ما می آموزد زشتی و زیبائی یک فعل بستگی به فاعل آن دارد.

استرداد دعوا: بخشیدن عطای عدل به لقای عدلیه

بالغ : کسی که دیگر نباید از او انتظار شنیدن حرف راست را داشت .

جرم : هر چیزی است جز آنچه که انجامش ایرادی ندارد.

جلسه اول دادرسی : جلسه ای است که خط بطلان روی ضرب المثل حرف نزده را همیشه می توان زد » می کشد.
خیار : اجازه قانون برای عهدشکنی .

دفاع مشروع : مجازات نکردن کسی که زیر بار ظلم نرفته است .
شهروند: رعیت مدرن.

عده : مدت زمانی که اجباراً به زن داده می شود تا در مورد خواستگارانش به درستی بیاندیشد تا مرتکب اشتباه قبلی خود نشود.

فمینیسم : جنبشی است نه به قصد رهاسازی مردان از قید ن.

فوت پدر: یکی از اسباب تملک .

قرار سقوط دعوی : قراری است که دعوا را آنچنان به زمین می کوبد که دیگر امکان بلند شدن آن وجود ندارد.

قرار عدم استماع دعوا: قراری است که به موجب آن ، دادگاه رسماً نداشتن گوش شنوا برای شنیدن دعوا را اعلام می کند.

قطع ید: صاف کردن دست کج .

وکیل : سربازی است که با این که دشمن را نمی شناسد ، به جنگ او می رود.


روزی یکی از دوستان بهلول گفت : ای بهلول !
من اگر انگوری بخورم آیا حرام است؟
بهلول گفت : نه !
پرسید اگر بعد از خوردن انگور درزیرآفتاب دراز بکشم ِ آیا حرام است؟
بهلول گفت : نه !
پرسید پس چگونه است که اگر انگور رادرخمره ای بگذاریم وآن را زیر نور آفتاب قرار دهیم وبعد از مدتی آن را بنوشیم حرام میشود؟
بهلول گفت : نگاه کن ! من مقداری آب به صورت تو میپاشم آیا دردت می آید؟
گفت : نه
بهلول گفت : حال مقداری خاک نرم بر گونه ات میپاشم . آیا دردت می آید؟
گفت : نه
سپس بهلول خاک وآب را با هم مخلوط کرد وگلوله ای گلی ساخت وآن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید وگفت : سرم شکست !
بهلول با تعجب گفت چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب وخاک است
وتو نباید احساس درد کنی
اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی !!!


 
       

*قاضی دانشجویی است که علم حقوق می خواند و نمره اوراق امتحانی خود را خودش می دهد.منکن»

*قوانین مثل تور ماهی نیستند که در پی صید به دریا انداخته شوند، آنها حکم چراغ های دریایی هستند که وظیفه راهنمایی دارند.سرفلیپ سیدنی»

* هرجا که قانون پایان می پذیرد، استبداد از آنجا آغاز می شود.

ویلیام شکسپیر، از نطق مورخ نهم ژانویه سال 1770»

*وقتی خودخواهی یک فرد به صورت قانون در آمد، فانوس بردارید و در روز روشن به دنبال عدالت و انسانیت بگردید.

*کامل ترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم، در حالی که عادل نیستیم.((افلاطون))

*عادل باش وهراسی به دل راه نده.((ویلیام شکسپیر)

*گاهی صدای پول، فریاد عدل را می کُشد.((مثل یوگسلاوی))

*وقتی انسان ببری را بکشد، نامش را تمرین مردانگی می گذارند. ولی وقتی ببری انسان را بدرد، نام این کار را توحش و آدمخواری می نهند؛ تفاوت جنایت و عدالت هم در قاموس بشر از این بیشتر نیست.((جرج برنارد شاو))


1⃣ابراء با اعراض چه تفاوتی دارد؟


 


یک مغازه قصابی درکنار دفتر وکالتی قرار داشت
آقای وکیل سگی داشت که یکروز به مغازه قصابی رفت و مقداری از گوشتها را خورد
وقتی قصاب متوجه شد نزد وکیل رفت وگفت آقای وکیل یک سوال؛اگر سگی اهلی به مال کسی خسارت وارد کند تکلیفش چیست؟
وکیل گفت باید صاحبش جبران خسارت نماید
قصاب احساس غرورکرد وگفت سگ شما یک کیلو گوشت من را خورده و قیمتش بیست هزارتومان است لطف کنید پرداخت نمایید
وکیل لبخندی زد وگفت چشم آقای قصاب شما هم لطف کنید پنجاه هزار تومان بابت مشاوره حقوقی پرداخت نمایید!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ذهن خسته